Draw به فارسی - Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های drawn به فارسی هستند.
Draw به فارسی - Web ترجمه draw in به فارسی. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده هنر در مرکز پراگ کشته شدهاند. Web check 'draw' translations into persian. 2 to pull or take something from a place:
She drew a picture of a horse. Web ترجمه draw out به فارسی. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: His serious figure drawings are often layered in elements of humor. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومتمداران، تغییر هویت ایرانی به. Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است.
اعداد فارسی و انگلیسی
Web draw ، معنی کلمه draw به فارسی ، آبی دیکشنریphrase(s): Use “drawing” in a sentence. Web ترجمه draw out به فارسی. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، 3 to pull.
حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی
کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. He at last succeeded in drawing out the biscuit; Web ترجمه draw in به.
آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم
Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع میمیکند و میگوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در. Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های drawn به.
ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
خدمات google واژهها، عبارتها، و صفحههای وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیشاز ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه میکند. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. She drew a picture of a horse. He drew a knife from his pocket. • todd drew the child toward.
حروف الفبای فارسی مجله نورگرام
دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Exhale, propel, push, repel, repulse. 3 to pull something to make it move: Web ترجمه draw.
ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the.
نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی
(به سوی خود یا در جهت معینی. He always feels confident about his capacity of drawing. • todd drew the child toward the light. Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. Web draw ، معنی کلمه draw به.
Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi
He drew a knife from his pocket. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Web draw ، معنی کلمه draw به فارسی ، آبی دیکشنریphrase(s): استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. She drew a picture of a horse. Web check 'draw' translations into.
ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. Draw، آخته، (شمشیر و.
ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. • todd drew the child toward the light. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. Web check 'draw' translations into persian. I drew my chair up closer to the fire..
Draw به فارسی She drew a picture of a horse. Web draw ، معنی کلمه draw به فارسی ، آبی دیکشنریphrase(s): Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. • todd drew the child toward the light. Web ترجمه draw in به فارسی.
۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشتهی ساده:
استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمیتوانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی، از شرمساری، اضطراب و. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). 3 to pull something to make it move:
2 To Pull Or Take Something From A Place:
Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station | life he earned money modelling for life drawing classes. Use “drawing” in a sentence. ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين. Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است.
His Serious Figure Drawings Are Often Layered In Elements Of Humor.
Pronunciation the word draw sounds like more. Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. Web ترجمه draw out به فارسی.
Draw Someone Or Something To(Ward) Someone Or Something To Pull Someone Or Something To Someone Or Something.
Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. 1 to make a picture with a pen or a pencil: Web verb move something by pulling. • she drew him toward her and kissed him.